شرح دعای مکارم الاخلاق( 132)
عن الصادق علیهالسلام قال: تحولت القبله الى الکعبه بعد ما صلى النبى صلى الله علیه و آله بمکه ثلاث عشره سنه الى بیتالمقدس و بعد مهاجرته الى المدینه صلى الى بیتالمقدس سبعه اشهر. قال: ثم وجهه الله الى الکعبه و ذلک ان الیهود کانوا یعیرون على رسولالله، یقولون له انت تابع لنا تصلى على قبلتنا فاغتم رسولالله من ذلک غما شدیدا.
امام صادق (ع) فرمود: قبلهى مسلمین تحول یافت به کعبه، بعد از آنکه رسول اکرم (ص) سیزده سال در مکه به طرف بیتالمقدس نماز گزارد، و بعد از مهاجرت به مدینه نیز هفت ماه به طرف بیتالمقدس نماز خواند، سپس خداوند قبله را تغییر داد و پیمبر را از بیتالمقدس متوجه کعبهى مکرمه نمود و این کار براى آن شد که یهودیهاى مدینه زبان به ملامت و سرزنش پیشواى اسلام (ص) گشودند و به حضرت گفتند: شما تابع و پیرو ما هستید و به قبلهى ما نماز مىخوانید و این سخن، پیمبر گرامى را سخت مغموم و متاثر نمود.
تا زمانى که رسول اکرم (ص) و مسلمانان در مکه بودند، مصلحت ایجاب مىکرد که بیتالمقدس قبلهى مسلمین باشد. پس از آنکه پیشواى اسلام (ص) و مسلمانان به مدینه مهاجرت نمودند، آن مصلحت پایان یافت. از این رو قبله بودن بیتالمقدس نسخ شد و خداوند کعبهى مکرمه را خلف آن قرار داد.
بلا و عافیت نیز از نظر نوعى و فردى مىتواند مثال دیگرى براى کلام حضرت زینالعابدین (ع) باشد. افراد به صور مختلف مبتلا به بلایا مىشوند و آرامش و آسایش خویش را از دست مىدهند. خداوند توانا قادر است عافیت را خلف بلایا نماید و افراد مبتلا را از رنج و گرفتارى رهایى بخشد. اولین درخواستى را که امام سجاد (ع) در این قطعهى دعا از پیشگاه الهى براى خود مىنماید، عافیت قبل از بلاست. در واقع، کلام امام (ع) چنین مىشود: و عندک مما فات خلف فامنن على قبل البلاء بالعافیه. بار الها! براى هر چیزى که از میان مىرود، نزد تو خلف و جایگزینى است، پس اى خداى مهربان! بر من منت بگذار و پیش از ابتلاى به بلا، عافیتم عطا فرما و از گرفتارى مصون و محفوظم دار.
ناگفته نماند که در لسان روایات، کلمهى خلف براى پاداشهاى دنیوى و اخروى خداوند در مقابل انفاق و صدقات مردم نیز به کار رفته است. در احادیث بسیارى آمده که صدقه دفع بلا مىکند، من جمله این حدیث شریف است: عن ابیعبدالله علیهالسلام قال: من تصدق بصدقه حین یصبح اذهب الله عنه نحس ذلک الیوم. امام صادق (ع) فرمود: کسى که اول صبح صدقهاى بدهد، خداوند حوادث شوم و نحس آن روز را از وى مىگرداند. فى الحدیث: اللهم اعط کل منفق خلفا.
براى آنکه مردم در امر انفاق و صدقات تشویق شوند، امام (ع) دعا مىکند و از پیشگاه الهى درخواست مىنماید که خلف انفاق و صدقات را که دفع بلایاست، به مردم عطا فرماید.
در قرآن شریف آمده است: لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون. هرگز به مقام رفیع بر و نیکوکارى نمىرسید تا برهنه را با لباسى که علاقه دارید، بپوشانید و گرسنه را از غذایى که خود دوست دارید، سیر نمایید. کسانى که به روز جزا و پاداش الهى یقین دارند و مشمول آیهى شریفهى: و بالاخره هم یوقنون هستند، مىتوانند از بهترین اموال خود چشم بپوشند و در راه خداوند انفاق نمایند. حضرت عبدالعظیم الحسنى از امام جواد علیهالسلام، ضمن یک حدیث، مضامین متعددى را از آباء گرامیش، از على بن ابیطالب علیهالسلام نقل نموده که این عبارت از جملهى آنهاست: قال على علیهالسلام: من ایقن بالخلف جاد بالعطیه.
على (ع) فرموده: کسى که در آخرت به پاداش الهى یقین دارد، اموال خوب و مطلوب خود را در راه بارى تعالى اعطا مىنماید.
امام سجاد (ع) در جملهى دوم دعاى مورد بحث امروز، به پیشگاه خداوند عرض مىکند:
و لما فسد صلاح. بار الها! براى هر چیزى که فاسد و غیرقابل انتفاع مىشود، نزد تو خلف شایستهى انتفاع براى آن وجود دارد.
جهانى که در آن زندگى مىکنیم، عالم کون و فساد است. پیوسته موجوداتى در آن تکوین مىشوند و جامهى هستى در بر مىکنند و موجودات دیگرى فاسد مىشوند و از گردونه خارج مىگردند و این خود یکى از بزرگترین تفاوتها بین دنیا و آخرت است. آفریدهها در عالم آخرت همواره کائن و ثابتاند و فساد و نابودى در آنها راه ندارد، اما در کرهى زمین، على الدوام چرخ کون و فساد در گردش است، هر ساعت عدهى زیادى انسان متولد مىشوند و زندگى را آغاز مىنمایند و در همان ساعت عدهى زیادى جان مىسپارند و از دنیا مىروند. در پهنهى وسیع باغ، از یک طرف باغبان نهال کوچک را غرس مىکند و زندگى را شروع مىنماید و از طرف دیگر درختان پیر و بىثمر را قطع مىکند و از باغ بیرون مىبرد. زینت باغ است درخت جوان پیر شود بر کندش باغبان
شاخ جوان بهر گل نوبر است شاخهى پیر از پى خاکستر است
قرآن شریف فرموده: و ان من شىء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم. هیچ موجودى نیست جز آنکه خزاین وجود و منابع هستى آن نزد ماست و به اندازهى معین آن را فرومىفرستیم.
همین محدود بودن و اندازه داشتن است که مایهى فاسد شدن و پایان یافتن موجود مىگردد. در بعضى از روایات آمده است: «خزاین اشیاء» فرمان تکوینى بارى تعالى در پیدایش آن موجود و پدید آمدن آن است.
قال رسولالله صلى الله علیه و آله و سلم: خزائن الله الکلام، فاذا اراد شیئا قال له «کن»، ف«کان». رسول اکرم فرمود: خزاین خداوند «کلام» است، وقتى اراده مىکند چیزى را، فرمان بودنش را مىدهد و آن «بود» مىگردد.
عن ابیعبدالله علیهالسلام قال: لما صعد موسى الطور فنادى ربه عز و جل. قال: رب! ارنى خزائنک. قال: یا موسى! انما خزائنى اذا اردت شیئا ان اقول له «کن» ف«یکون». امام صادق (ع) فرمود: موقعى که حضرت موسى (ع) به طور رفت، ندا داد: بار الها! خزاینت را به من بنمایان. خطاب آمد که اى موسى! خزاین من این است که وقتى ارادهى ایجاد چیزى را بنمایم، فرمان بودنش را مىدهم و آن را که فرمان دادهام، بود و موجود مىگردد.
یکى از چیزهایى که خزاینش نزد خداوند است و به قدر معلوم و اندازهى معین نازل مىفرماید، مال و ثروت است، اندازهگیرى حضرت بارى تعالى دو قسمت را شامل مىشود: یکى کمیت و مقدار مالى که اعطا مىفرماید، و آن دیگر مدتى که مال در دست صاحب مال باقى مىماند، و سپس با کیفیت خاصى از میان مىرود. گاهى خداوند به کسى مال مىدهد و مقدر الهى آن است که اموال اعطایى با مختصر کاهش یا افزایش تا آخر عمر براى وى باقى بماند. گاهى مال مىدهد، اما مقدر بارى تعالى این است که باقى ماندن مال در دست صاحب مال همانند اصل مال، قدر معلوم و مدتى معین داشته باشد و با انقضاى مدت از بین برود. مکرر اتفاق افتاده است که اشخاصى متمکن و مالدار بر اثر رویدادى غیر منتظر از قبیل زلزله یا سیل یا طوفان و امثال اینها، تمام یا قسمت اعظم ثروت را از دست داده و در نتیجه، بىبضاعت یا کمبضاعت شدهاند. این قبیل حوادث براى افراد متمکن درس عبرت است، متنبه شوند که در ایام مالدارى مغرور نگردند، به فساد اخلاق نگرایند، و با بندگان خدا بدرفتارى ننمایند و همواره در یاد حوادث و رویدادها باشند و بدانند که ممکن است بغتتا نعمت، مبدل به نقمت گردد.
اى دل از پست و بلند روزگار اندیشه کن در برومندى ز قحط برگ و بار اندیشه کن
از نسیمى دفتر ایام بر هم مىخورد از ورق گردانى لیل و نهار اندیشه کن
خداوند توانا قادر است اموال از بین رفته را به گونهاى جبران نماید و خیر و صلاح را خلف فسادى که پیش آمده است، قرار دهد و شخص آسیبدیده را با لطف و حمایت خود از سقوط و تیرهروزى قطعى برهاند.
امام سجاد (ع) در جملهى دوم دعاى مورد بحث امروز، به پیشگاه خداوند عرض مىکند:
و لما فسد صلاح. بار الها! براى هر چیزى که باطل مىشود و فاقد اثر مىگردد، نزد تو براى آن، خلف سالم و صالح وجود دارد و مىتوانى آن را جایگزین فاسد شده قرار دهى. سپس دربارهى خود چنین دعا مىکند: و قبل الطلب بالجده. بار الها! بر من منت بگذار و پیش از آنکه از تو درخواست نمایم، به قدر ادارهى معاش و گرداندن چرخ زندگى، از تمکن مالى برخوردارم فرما. حضرت زینالعابدین (ع) در جملهى سوم دعا عرض مىکند: و فیما انکرت تغییر. بار الها! چیزى که نزد تو مطرود است و از آن ناراضى هستى، مىتوانى تغییرش دهى، آن را بردارى و به جایش مرضى خود را قرار دهى.
چیزهایى که برخلاف حق و عدل و منافى با کمال انسانى و فضایل اخلاقى است و بشر را به پستى و انحطاط سوق مىدهد، مرضى خداوند نیست و آن امور در قرآن شریف و روایات اولیاى گرامى اسلام خاطرنشان گردیده تا شناخته شوند و مردم مسلمان براى تامین سعادت خویش از آنها اجتناب نمایند. ان تکفروا فان الله غنى عنکم و لا یرضى لعباده الکفر.
اگر کافر شوید، خداوند از شما بىنیاز است و به ایمانتان احتیاج ندارد، اما به کفرتان راضى نیست و نمىخواهد از سعادت و رستگارى محروم بمانید. یحلفون لکم لترضوا عنهم فان ترضوا عنهم فان الله لا یرضى عن القوم الفاسقین. این افراد آلوده و گناهکار قسم یاد مىکنند براى اینکه شما از آنان راضى شوید. اگر شما راضى شدید، خداوند از فاسقین و اهل عصیان راضى نمىشود.
شرک و کفر، سیئات اخلاقى، و گناهان به هر صورت که باشد، مطرود درگاه بارى تعالى است و خداوند به هیچ یک از آنها راضى نیست. اگر اراده فرماید مىتواند قلوب مردم را منقلب نماید و بدون اینکه خودشان بخواهند، کارى کند که همه موحد و یکتاپرست گردند و در اخلاق و اعمال به صراط مستقیم گرایش یابند. و لو شاء ربک لامن من فى الارض کلهم جمیعا. اگر پروردگارت بخواهد، تمام مردم روى زمین ایمان مىآورند و همه مسیر حق و عدل را مىپیمایند. ولى خداوند هرگز چنین ارادهاى را نمىفرماید، زیرا این اراده منافى با ارادهى بارى تعالى در آزادى بشر است. خداوند به مشیت حکیمانهى خود، انسان را مختار آفریده، اوست که باید دربارهى خود تصمیم بگیرد، یا به اختیار و ارادهى خود ایمان را پذیرا شود و مستحق پاداش دنیوى و اخروى گردد یا با اراده و اختیار خود کفر را پذیرا شود و به کیفر دنیوى و اخروى برسد. آنچه را که خداوند افاضه مىفرماید، ارشاد و هدایت مردم است.
و قل الحق من ربکم فمن شاء فلیومن و من شاء فلیکفر. پیمبر گرامى! بگو حق از جانب خداوند ارائه مىشود، هر کس میل دارد ایمان بیاورد و هر که مىخواهد کفر را قبول نماید.
مومنین واقعى و کسانى که با اراده و اختیار دین حق را پذیرفته و به شرف اسلام مشرف شدهاند، براى اینکه عمرشان بخوبى پایان یابد و با حسن عاقبت، دنیا را ترک گویند و روز قیامت در صف رستگاران محشور شوند، باید همواره مراقب اعمال و اخلاق خود باشند و در مسیر صحیح قدم بردارند و آگاهانه یا ناآگاه مرتکب عملى نشوند که رضاى الهى در آن نباشد. براى نیل به این هدف مقدس، باید خویشتن را به خوبى و شایستگى بسازند، کمبودهاى خود را جبران نمایند، نقائصى را که در عقاید و اخلاق و اعمال دارند و مرضى خداوند نیست برطرف سازند. اگر این گروه باایمان به اختیار و ارادهى خود با استفاده و استمداد از توفیق الهى چنین کردند و در خود تغییرات لازم را به وجود آوردند، مىتوان گفت مصداق جملهى سوم دعاى امام سجاد (ع) شدهاند: و فیما انکرت تغییر.
بار الها! چیزى را که از آن رضایت ندارى مىتوانى تغییر دهى و مرضى خود را جایگزینش نمایى. خود ساختن و تغییرات لازم را در خویش به وجود آوردن، نیاز به مربى و معلم آگاه دارد. علاقهمندان به اصلاح نفس باید از پى راهنمایان الهى بروند و سخنانشان را با دقت بشنوند و فراگیرند و در مقام عمل به کار بندند تا بتوانند از ثمرات و نتایج سعادتبخش آنها مستفیض شوند. کسانى که در تفقه دین و شناخت تعالیم الهى سعى کافى معمول مىدارند و به دقایق آیین الهى واقف مىشوند، مصداق کلام امام سجاد (ع) مىگردند: و قبل الضلال بالرشاد. پیش از آنکه قدمى در بىراهه بگذارند، از هدایت الهى برخوردار مىشوند و راه صحیح را مىپیمایند. بعضى از اصحاب ائمهى معصومین علیهمالسلام با اینکه مردان باایمان و شریفى بودند، ولى بر اثر عدم توجه به پارهاى از دقایق و نکات دینى، گاه مرتکب خطا شده و قدمى ناروا برداشتهاند و پس از آنکه امام معصوم (ع) خطاى آنان را تذکر داده، سخت آزرده خاطر و متاثر گردیده و از پیشگاه الهى طلب بخشش نمودهاند و در اینجا به طور نمونه یک مورد ذکر مىشود: قال الحسین بن ابىالعلاء خرجنا الى مکه نیفا و عشرین رجلا فکنت اذبح لهم فى کل منزل شاه فلما اردت ان ادخل على ابىعبدالله علیهالسلام قال واها یا حسین اتذل المومنین قلت اعوذ بالله من ذلک فقال علیهالسلام بلغنى انک کنت تذبح لهم فى کل منزل شاه قلت یا مولاى و الله ما اردت بذلک الا وجه الله تعالى فقال علیهالسلام اما کنت ترى ان فیهم من یحب ان یفعل مثل افعالک فلا یبلغ مقدرته ذلک فیتقاصر الیه نفسه قلت یابن رسولالله و علیک استغفر الله و لا اعود. حسین بن ابىالعلاء مىگوید: بیست و چند نفر مرد بودیم که به عزم مکه حرکت نمودیم، من در هر منزل براى غذاى جمعیتمان گوسفندى ذبح مىنمودم. روزى به قصد زیارت امام صادق علیهالسلام رفتم، تا مرا دید با تاثر فرمود: اى حسین آیا مسلمانان را ذلیل مىکنى. گفتم: پناه مىبرم به خداوند از این امر. امام فرمود: به من خبر رسیده که تو در هر منزل براى همسفرها گوسفندى ذبح مىکنى. عرض کردم: مولاى من، قسم به خدا من از این کار جز رضاى الهى قصدى ندارم. امام فرمود: آیا نمىبینى در کاروان کسانى هستند که مىخواهند همانند تو عمل کنند، اما تمکن مالى ندارند و دچار حقارت روحى مىشوند. عرض کردم: یابن رسولالله، بر اساس راهنمایى شما از خداوند آمرزش مىخواهم و از این پس چنین عملى را تکرار نخواهم نمود.